خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سينما
“سربازهاي جمعه”، بيست و چهارمين فيلم مسعود كيميائي است كه پس از 4 سال، بر اساس فيلمنوشتي از خود اين فيلمساز ساخته ميشود.
به گزارش خبرنگار سينمايي ايسنا(خبرگزاري دانشجويان ايران) در اين فيلم، محمد رضا فروتن، بهرام رادان، پولاد كيميائي و پژمان بازغي، نقش سربازهايي را دارند كه به همراه بهزاد جوانبخش (در نقش گروهبان)،حوادث اين فيلم را رقم ميزنند.
انديشه فولادوند (شاعره و موزيسين، در نخستين تجربهي بازيگري خود)، مريلا زارعي، بيژن امكانيان، سعيد پيردوست و كيانوش گرامي به همراه سياوش شاملو، (فرزند مرحوم احمد شاملو) ايفاگر ديگر نقشهاي فيلم “سربازهاي جمعه” هستند كه به تهيهكنندگي هدايت فيلم ساخته ميشود.
به گزارش ايسنا، مسعود كيميائي با دستياري ساموئل خاچيكيان در فيلم “خداحافظ رفيق” و ساخت فصلي 10 دقيقهاي و آزمايشي از “بيگانه بيا” كار در سينما را آغاز كرد و با ساخت دومين فيلم بلندش (قيصر) موج جديدي را در سينماي ايران باعث شد.
بيست و سه فيلم قبلي اين فيلمساز عبارتند از: بيگانه بيا (1347)،قيصر (1348)،رضا موتوري (1349) ،داش آكل (1350) ،بلوچ (1351) ،خاك (1352) گوزنها،(1354) ،پسر شرقي (كوتاه، 1354) ،غزل (1355) ،اسب (كوتاه، 1355) ،سفر سنگ (1356) ،خط قرمز (1361) ،تيغ و ابريشم (1364) ،سرب (1367) ،دندان مار (1368) ،گروهبان(1369) ،ردپاي گرگ (1371)، تجارت (1373) ،ضيافت (1374) ،سلطان (1375) ،مرسدس (1376) ،فرياد ( 1377 )،اعتراض(1378) .
“سربازهاي جمعه” را بعد از چند سال دوري ميسازم. هيچ چيز فرق نكرده، همان اسطورههاي حاشيهنشين كه در كنار هم و با هم كه تنها هستند. جامعهياي كه نيازي به اسطوره ندارد و براي نداشتن آن دليل دارد و دليلش را اجرا ميكند.
مسعود كيميائي با بيان اين مطلب به ايسنا(خبرگزاري دانشجويان ايران) ميافزايد: تمام تلاشم در بيست و چند فيلمي كه ساختهام اين است كه از حقيقت بيني اجتماعي دور نيفتم.
بنظرم “سبك پردازي” كاري بيهوده و سطحي است، پردازش به “سبك”، كار هنرمند نيست، هنرمند بوقت زاده شدن، همسان چهره، شبيه ندارد. صاحب يك روح و نگاه است. اما روزگار هنرمند واقعگر، در جوامعي مثل ما خراب است. خود در ترديد است و به ترديد نگاه ميشود.
مسعود كيميائي معتقد است: حقيقت جويي همواره در وضعيت تاريخي مشخصي بايد از نو كشف شود. رئاليسم هميشه بدنبال آنست كه كدام عامل امكانات بالقوهي انسان را به تباهي ميبرد. در اين موقعيت اجتماعي است كه انسان با شيوهاي سياه و تباه به دنبال حقيقت حق خود در پيرامونش ميگردد و بدنبال عمل قهرماني نيست و تبديل به يك عنصر نامطلوب ميشود. اين بدان معناست در جوامعي كه انسان حركت فردي را براي تسكين ذات منقلبش برميگزيند، بدليل تنهايي و بهم ريختگي پيرامونش خودبخود شيوهي انتخابش تباه است.
به گزارش ايسنا،اين فيلمساز دربارهي “اسطوره” ميگويد: اسطوره در مقام باستان، در هنر امروز و تاريخ وجود ندارد. اين دليلي بر مرگ اسطوره نيست. اسطورههاي مقام حال جامعه، بي نام و تباه در سياهي جامعه (كه اگر سياه نمايي نكنيم دليلي بر نبودنش نيست) ميگردند و حضور غريبوار و فراموش شدهاي دارند. كيميائي به ايسنا افزود:در زماني كه حتي روشنفكران همزمان اين اسطورهها، ديگر طعم بلشويكي ندارند. اسطورهي امروز، ساعتي از كار افتاده نيست. ميدانم در اين عقيده شك وجود دارد، شكي كه بيشتر از نداشتن همپا بودن مردمي است كه سراغي از هم ندارند.
مسعود كيميائي ميافزايد: سربازهاي جمعه، به دنبال اين سراغ گيري است. بازيگران درجه يك هستند. فيلمبردار درجه يك است. موسيقي ساز درجه يك است. تهيه كننده درجه يك است. دستيارانم درجه يك هستند. در اين ميان، من ميان سربازان و با آنها بي درجه و سربازيم.
advertisement@gooya.com |
|