خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
محيط تازه يا كشور ميزبان، زبان بيگانه، دوري از خانه، هويت از دست رفته و برخورداري از دستاوردهاي مدرن كشورهاي غربي نه تنها در زندگي روزمرهي مهاجران تاثيرگذار است، كه بازتاب آن را در داستانها و اشكال تبديلي آن بهخوبي ميتوان ملاحظه كرد. اما پرسش اين است كه آيا اين نوع از ادبيات سبب شكوفاترشدن ادبيات ايران بهطور كلي شده است، يا تنها به عنوان كوششي كماهميت ميتوان به آن نگريست؟
به گزارش سرويس بينالملل ايسنا، به نقل از منابع خبري اينترنتي، نسيم خاكسار ـ نويسندهي ايراني مقيم هلند در پاسخ به اين سوال به مسالهي نشر و ميزان آثار ادبي در خارج از كشور پرداخت و گفت: ميتوانم بگويم هم آري، هم نه. ميتوان به حجم كثيري از كارها اشاره كرد كه در تبعيد منتشر شده است. حالا به خرج خود نويسندگان يا با كمكهاي دولتي، مهم نيست. بعد به انتظاري كه از چاپ و كار اين همه كتاب ميرود، بايد گفت نه. ولي ميتوان به بسياري از كارهاي خوبي كه در حيطهي رمان، داستان كوتاه و نقد يا پژوهش در خارج از كشور منتشر شده است، اشاره كرد و گفت آري. اما در مجموع نميتوان تاثير ادبيات در تبعيد را در ادبيات ايران ناديده گرفت؛ يا آن را كم اهميت دانست. نمونهاش همين چند كاري است كه توانسته در داخل كشور اجازهي چاپ بگيرد. اگر سانسور برداشته ميشد و كارهاي ديگري هم منتشر ميگشت، آنوقت با يقين بيشتري ميتوانستيم در اين باره حرف بزنيم.
انتشار فراوان انواع كتب فارسي زبان كه خاكسار بدان اشاره ميكند، در واقع اشاره به وجود خوانندگاني است كه سبب انتشار هرچه بيشتر آثار هنري و تشويق نويسندگان آن در خارج از كشور ميشوند. خوانندگاني كه در دوران تبعيد نويسندگان پيش از انقلاب آنقدر شمارشان كم بود كه بزرگ علوي، داستاننويس تبعيدي ما در آن سالها گفته بود: به كنجي افتاده، ميخواندم و مينوشتم و برگها را پاره ميكردم. از همه مهمتر اينكه خواننده نداشتم. هر اثر من روشناي روز را نديده، گرفتار مرگ ميشد؛ چه وحشتي!
advertisement@gooya.com |
|
لعبت والا ـ شاعر و ترانهسراي مقيم انگلستان ـ اما نگاه ديگري به ادبيات در تبعيد دارد. وي ضمن مروري به گذشتهي ادبيات سياسي در ايران از زمان انقلاب مشروطيت تا سال 1979 به ادبيات متعهد اشاره ميكند؛ روشنفكراني كه در آن سالها بر هر نوشتار متعهدي صحه ميگذاشتند و هر اثر درخشاني را اگر بويي از تعهد از آن به مشام نميرسيد، مردود ميدانستند. لعبت سپس به سالهاي پس از انقلاب برميگردد و دامنهي نگاه خود را بر اين 25 سال نيز مي گستراند: ميتوان گفت ادبيات در تبعيد نوعي از ادبيات سياسي و به اصطلاح متعهد را گسترش داده است كه در ادبيات كلاسيك ما سابقه داشته است؛ ولي شعراي انگشتشماري به آن پرداخته بودند. از انقلاب مشروطيت به بعد دامنهي شعر سياسي گسترش پيدا ميكند و كم كم براي جامعهي روشنفكر و شعرخوان شعر با مفهوم تعهد چنان آميخته ميشود كه هر چه جز شعر متعهد، مردود به شمار ميآيد و البته اين تعهد در هر دورهاي با توجه به پرداختن اوضاع سياسي و اجتماعي بوده است؛ همراه با پيامهاي روشنگرانه. ادبيات در تبعيد سبب گسترش هرچه بيشتر ادبيات سياسي شده است و برشمار شاعران و نويسندگان متعهد افزوده است.