خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
مديا كاشيگر معتقد است: در جامعه امروز مساله شعر، ديگر يافتن مخاطب انبوه نيست.
اين مترجم و داستاننويس در گفتوگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره جايگاه شعر و رمان در زندگي مدرن و شهري متذكر شد: در دنياي امروز شعر اگر نتواند خاصيتهاي جديدتري پيدا كند، به جايي ميرسيم كه تنها 20،30 نفر شعرهاي هم را ميخوانند. درواقع شعر طي سالهاي اخير به بافتهاي پنهانتر زباني و شكلهاي هنوز ناشناخته ادراك جهان حركت كرده و به هنري بستهتر و نخبهگراتر تبديل شده است، تا جايي كه شايد زماني به جز اهل فن رغبتي به شعر نداشته باشند.
او ادامه داد: من البته اشكالي در اين موضوع نميبينم، چراكه حيات شعر به مخاطبان انبوه نيست و شعر كمتر به عنوان ممر معاش مطرح است، در حالي كه درمان بايد چنين كاركردي داشته باشد.
وي همچنين متذكر شد: در 50 سال اخير، هر چه به جلوتر آمدهايم، شاعران در سطح جهان، برج عاج نشين تر شدهاند و هر چه زمان ميگذرد، توانستهاند از روزمرگي و مسائل سطحي فاصله بگيرند؛ آنان بيشتر در زبان فرو رفتهاند و به اين پرداختهاند كه چه كاركردهايي هنوز نامكشوف بوده كه فقط از طريق شعر ميتوانستهايم به آنها برسيم.
كاشيگر در همين زمينه خاطرنشان كرد: برخلاف آنچه مدتها فكر ميكرديم، شعر قرار نيست سرود باشد و شايد حركتهاي دوري از مخاطبان انبوه باعث شود شعر به ذات خودش و به حقيقت اوليهاش برگردد.
مترجم «ابر شلوارپوش» ماياكوفسكي گفت: امروز جنبه غالب اين است كه عموما در تنهايي به سراغ شعر ميروند و مثلا شخصا برخلاف چند سال قبل، ترجيح ميدهم اگر از شعري خوشم آمد، براي خودم تكرارش كنم؛ نه براي ديگران.
او در عين حال تصريح كرد: البته اينكه شاعران خود را از دغدغه مخاطب راحت كردهاند، در مجموع مثبت است، اما شعر با بيش از حد بسته شدن، كارآيياش را ازدست ميدهد و به مخاطبگريزي و انزوا ميرسد كه اين خوشايند نيست.
كاشيگر سپس درباره وضعيت رمان متذكر شد: در ايران برخلاف جوامع غربي كسي نميتواند بگويد شغل من رمان نويسي است و هيچگونه رمان مدرن جامعه شهري اعم از پليسي، جاسوسي و... در جامعه ما متولد نشده است.
advertisement@gooya.com |
|
او در ادامه يادآور شد: در بروز رمانهاي بزرگي كه ميتوانند اين اميد را بدهند كه رمان به عنوان يكي از قالبهاي مورد توجه در جامعه ما مطرح باشد، فاصله يك دههيي است. مثلا از تهران مخوف در زمان رضا شاه بايد يك دهه بگذرد تا به «شوهر آهو خانم» برسيم و باز گذشت دههاي لازم است تا احمد محمود و بعد محمود دولتآبادي ظهور كنند. درواقع در اين زمينه پشتوانه آنچنان مستمري نداريم و حركتمان جهشي بوده است، نه خط مسير مستقيم.
او با بيان اينكه شايد كمتر از 10 سال است كه ميتوانيم بگوييم توليد منظم رمان داريم، افزود: عوامل بازدارنده اين موضوع زياد است و نويسندگان ما ظاهرا مخاطب واقعي و بالقوه رمان را تشخيص ندادهاند، از طرف ديگر اگر وضعيت رمان بد است، وضعيت داستان كوتاه و شعر بدتر است.