تولد هنرمند تازهای به نام "ايرج زند" از امروز آغاز میشود
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - هنرهای تجسمی
«آنکه بود، کار میکرد و مطمئنا چيزی از خودش بيرون میآورد، آنکه تمام زندگيش آن بود، آنکه من دنبال میکردم، آن بود که کار میکرد و کار میکرد... ».
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، مراسم بزرگداشت نقاش و مجسمهساز معاصر، ايرج کريمخان زند در چهلمين روز درگذشت او در موزهی هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
در ابتدای اين مراسم که با ۴۵ دقيقه تاخير آغاز شد، گروه موسيقی «چهل دف» به اجرای برنامه پرداخت. سپس فيلم هشتدقيقهيی «در ستايش طراحی» به کارگردانی بابک گودرزی که دربارهی زندگی ايرج کريمخان زند در سال ۱۳۷۸ ساخته شده بود، بهنمايش درآمد.
در اين بزرگداشت که با حضور خانوادهی آن مرحوم و برخی هنرمندان برگزار میشد، مهدی سحابی ـ مترجم و نقاش معاصر ـ دربارهی ايرج زند گفت: او در آثارش زندگی میآفريد. اصولا کار اثر هنری و هنرمند اصيل اين است که مرگ را نفی کند. هنرمند اصيل در آثارش زنده میماند. کسی که در آثارش به زيبايی به مرگ حقه و کلک میزند. ای کاش بيشتر زنده میماند؛ اگر زنده میماند، پايدارتر میماند و مرگ را دور میکرد، هرچند در نهايت همگی به اين معنا میرسيم.
وی افزود: بايد با تناقض مرگ کنار آمد؛ زيرا مرگ حق است و گريزی از آن نيست. به عبارت ديگر، ما کار مهمتری داريم و آن آشنايی، شناختن و کنار آمدن با آدمی است که تازه دنيا آمده است، يعنی شناخت هنرمند اصيلی که با مرگ دوباره متولد شده است. هنرمند اصيل با مرگ بهصورت شخص ديگری به دنيا میآيد که اين شخص ديگر غريبه، بيگانه و آدم تازهای است که ما بايد شناخت او را آغاز کنيم. بهدليل آنکه او از دنيای ديگر و از جنس زمان است، درحالیکه ما از جنس خاک هستيم.
او در ادامهی سخنان خود بيان کرد: هنرمند اصيل بهصورت يک انسان غريبه نهتنها برای کسانی که او را نمیشناسند، حتا برای خانوادهاش است، به اين دليل که از انسانی که مشخصات يک آدم معمولی را داشته، فاصله گرفته، از زمان بيرون است و دوباره به دنيا میآيد و هيچ ارتباطی با آدم قبلی ندارد. شناخت اين آدم تازه بسيار به زمان نياز دارد.
وی اظهار داشت: ايرج قبلی، همکار، برادر، پدر، همسر و... بود، انسانی بود که ما با چشم و ديد هر روزی به او نگاه میکرديم. البته هنرمند بزرگ و اصيلی بود؛ اما مخلوطی از ويژگیهای يک انسان معمولی و يک آدم داخل زمان بود. اکنون ما با آدمی سر و کار داريم که اين اضافهها از او زدوده شدهاند و آدم ديگری که بهکلی از دايره زمان بيرون است. او آدمی است که خواهد ماند و برخورد ما با او بسيار مشکل است. ما بايد با آدمی که هيچگونه شناختی از او نداريم، برخورد کنيم. بايد با ديد کسانی او را ببينيم که شايد ۱۰۰ يا ۲۰۰ سال ديگر بيايند، آدمهايی که آنها نيز فعلا از دايرهی زمان خارجاند و آثار ايرج زند را بهعنوان يک هنرمند ناآشنا خواهند ديد.
اين مترجم و نقاش معاصر ادامه داد: تولد هنرمند تازهای به نام ايرج زند از امروز آغاز میشود. آدمی که او را میشناختيم، دوستش داشتيم و جنبههای بسيار دوست داشتنی داشت، اکنون از ميان ما رفته است؛ ولی ما با او بيشتر از ديگر هنرمندانی که از ميان ما رفتهاند، آشنايی داريم؛ زيرا او از گروه هنرمندانی است که آثارشان بهراحتی با مخاطب تماس برقرار میکند. بهطور کلی در آثار او نوعی عطوفت و مهربانی است که اين مهربانی کار ما را در شناخت اين هنرمند تازه به دنيا آمده برتر میکند.
وی با تاکيد بر اينکه هنرمندان اصيل را از نظر نوع تشنج در آفرينش به دو گروه میتوان تقسيم کرد، گفت: يک گروه هنرمندانی هستند که تشنج ساختن چيزی را دارند که از درون هيچ بوده است و به آن شکل و معنا میدهند؛ اين تشنج ذاتی آفرينش و در آثار هنرمندان ماندگار است. برکشيدن يک چيز ساده و گذرا و رساندن آن به جايی ابدی، تنشی در ذات آفرينش دارد که در آثار هنرمندان گروه نخست ديده میشود و ما را با آثاری روبهرو میکند که در توصيف آنها میتوانيم از صفاتی مانند تلخ، گزنده و بحرانی استفاده کنيم.
او افزود: گروه ديگری از هنرمندان در تبديل آن چيز خاکی به يک چيز قدسی در ميان راه، آن تشنج را براثر ذکاوت، مهارت يا بنا بر خصايص خود کنار میگذارند، يا آنرا پنهان میکنند؛ اما به هر حال، اين تنش وجود دارد و بدون آن، هيچ اثر هنری بهوجود نمیآيد و هيچ هنرمندی از هيچ خاکی به آن مقام قدسی نمیرسد.
سحابی اضافه کرد: ايرج زند جزو گروه دوم بود و اين در آثار او بخصوص در آثاری که با مواد شفاف ساخته شدهاند، مشخص است. نمیتوانم بگويم اين تا چه اندازه به ساختمان، خصلت و به نگرش فلسفی او ربط دارد و مهم هم نيست، ما با آدمی سر و کار داريم که تازه به دنيا آمده است. اين ويژگی به کار او يک نوع سادگی فريبنده میدهد، يک نوع سادگی و عطوفت که ربطی به اينکه مادر و فرزند يا دو دلداده را نشان میدهد، ندارد. او حتا نفس جدايی را هم در اين پيوند جای میدهد و آدم بیخيال يا شاعری نيست.
وی گفت: ايرج زند شناخت دقيقی از بحران مالی، اجتماعی، فردی و همهی آنچه در زندگی و در روابط شخصی است، دارد و آن، همان عطوفت است که به خاصيت او و نگرش فلسفی او بستگی دارد و اين مهارت به پنهان داشتن تشنج مربوط است و حاصل اين کنار گذاشتن تشنج، مهربانی و زيبايی آثار اوست. کسان ديگری نيز مادر و فرزند را به تصوير کشيدهاند؛ اما عطوفت را در آغوش مادر و فرزند نمیبينيم، درحالیکه در آثار ايرج زند اين عطوفت وجود دارد.
سحابی در پايان سخنان خود به ويژگی ديگر شخصيت و آثار مرحوم زند اشاره و اظهار کرد: ايرج زند از گروه هنرمندان اصيلی بود که به ظاهر، خودش را جدی نمیگرفت. خضوع و فروتنی از ويژگیهای شخصيتی او بودند. احتياجی نمیديد که آثارش توی ذوق بزنند و خود را تحميل کنند، میگذارد که خود اثر بر انسانها غلبه کند و اين ويژگی بر عطوفت آثار او دامن میزند که ربطی به سوژه ندارد. بیادعايی از ويژگی هنرمندان اصيل است و از ويژگیهای آثار ايرج زند عطوفت، مهربانی، بیادعايی و عدم تشنج است. ما بايد با اين آدم تازه آشنا شويم، پس میگوييم، ايرج خداحافظ، ايرج تولد مبارک.
به گزارش ايسنا، در بخش ديگری از مراسم بزرگداشت ايرج زند، پروژکسيون آثار او در مقياس شهری بهنمايش درآمد و فيلم عطاالله اميدوار که در سال ۱۳۸۴ در کارگاه آن مرحوم ساخته شده بود، به ياد ايرج زند روی پرده رفت.
advertisement@gooya.com |
|
حبيبالله صادقی ـ سرپرست موزهی هنرهای معاصر تهران ـ نيز در گرامیداشت ايرج زند با تسليت به سايه بريمانی و مانی زند ـ همسر و فرزند آن مرحوم ـ و هنرمندان حوزهی تجسمی، گفت: اين مصيبت برای همهی هنرمندان است. هنرمند در جستوجوی يک معنی متعالی و ارزشمندتر از اين عالم خاکی است.
وی ادامه داد: هنرمند در جستوجوی يک رمز و يافتن حقيقت است و دليل ماندگاری اين رمز نيز وجود هنرمند است. هنرمند نگاهش به عالم را تفسير میکند. تفاوت هنرمند با مردم عادی اين است که او فقط با چشم سر نگاه نمیکند، بلکه عالم را با چشم سر درک میکند.
او افزود: او در خاطر ما میماند. اين مراسم مقدمهای است، برای برگزاری نمايشگاه پرسپکتيو از آثار ايرج زند و انتشار کتابی از مجموعه آثار او در دايرهالمعارف هنرهای تجسمی کشور که نگاه او به دنيا را تشريح میکند.
صادقی اضافه کرد: نگاه او بسيار هوشمندانه است. او با چشم سوم به عالم نگاه میکند که در آثار باطنی و عارفانه او میبينيم. ايرج زند میخواست سخنی نو بياورد. حلاوت سخن او در رفتار و باطن او جلوهگر بود که کار مادر و فرزند نيز اين ارتباط ارگانيک و سيال را نشان میدهد.
در پايان اين مراسم فيلم «ترانه و تصوير» از کيوان آزاد بهنمايش درآمد. همچنين در حاشيهی اين بزرگداشت، نمايشگاهی از آثار مرحوم ايرج کريمخان زند برپا بود.