advertisement@gooya.com |
|
چکامه بزرگمهر، پاريس - به بهانه اجرای آثار آهنگسازان کلاسيک ايرانی توسط نوازنده های فرانسوی ارکستر رودکی در پاريس بر آن شديم تا با آرش امينی، رهبر ارکستر گفتگوی اختصاصی داشته باشيم که در ذيل می خوانيد.
دراين برنامه که با همکاری دفتر موسيقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه فرهنگ ايران در فرانسه اجرا شد؛ سوئيت بيژن و منيژه از حسين دهلوی، دو قطعه برای ارکستر زهی از محمد تقی مسعوديه، فاتزی برای ويلن و ارکستر روی تمی از ابوالحسن صبا، کنسرتو برای فلوت اثر آندره ژوليوه و نی نوا، اثر جاودان حسين عليزاده اجرا شد. گفتنی است که تکنوازان ايرانی کوشيار شاهرودی، پاشا هنجنی و سعيد دولت زارعی نيز ارکستر را همراهی می کردند.
• چطور شد که با مقوله موسيقی آشنا و به اين دنيا وارد شديد ؟
با وجود اينکه حرفه اصلی پدر من موسيقی نبود و در زمينه روانشناسی و حقوق تحصيل کرده بود اما ويولن می نواخت، و همين علاقه او به موسيقی باعث شد تا من هم از بچگی با اين مقوله آشنا شوم و درهمان دوران، يادگيری ويولن را نزد استاد مينا نراقی آغاز نمودم و بعدها نيز با استاد حشمت سنجری ادامه دادم و همزمان با استاد مصطفی کمال پورتراب به طورجدی تری مبانی موسيقی و هارمونی را خواندم. بعد از گرفتن ديپلم در سن هجده سالگی در امتحان ارکستر سمفونيک تهران پذيرفته و وارد اين ارکستر شدم و تا سال ۲۰۰۳ يعنی حدود چهارده سال در اين ارکستر نواختم. شروع کار من همزمان با رهبری ارکستر آقای فريدون ناصری بود و با رهبرهای مدعو بيشماری از اتريش، اوکراين و ديگر کشورها مثل نيکولا ديوديورا، منوچهرصهبايی، ايرج صهبايی، نصيرحيدريان، اودونيچيچ، نادر مشايخی و خيلی های ديگرنيز اجرا داشتم.
• از نادر مشايخی نام برديد، ايشان در سال ۱۳۷۹ موفق شد که برای اولين بار ارکستر سمفونيک تهران را به اروپا ببرد آيا شما هم در آن اجرا حضور داشتيد؟
بله، در واقع برای اولين بار ارکستر سمفونيک تهران به خارج کشور می رفت که کاملا با هماهنگی های خود آقای مشايخی انجام شده بود و به اتريش رفتيم و کنسرت بسيار موفقی را در شهرسن پلتل داشتيم و سپس مدتی بعد در سال ۱۳۸۱ ايشان ارکستر سوليست های تهران را تاسيس کرد که من باز هم افتخار حضور به عنوان ويولنيست را داشتم و به اتريش برگشتيم و ارکستر کنسرت افتتاحيه فستيوال هورگانگ رادروين را اجرا کرديم و راديو اتريش به طور مستقيم اجرای ما را ضبط نمود و پخش کرد.
• شما همکاريهايی هم با ارکستر ملی ايران داشتيد؟ آيا اجراهايی هم در خارج کشور داشتيد؟
درعين حال که با ارکستر سمفونيک کار می کردم ، در سال ۱۹۹۹ که ارکستر ملی ايران به سرپرستی فرهاد فخرالدينی تشکيل شد، به عنوان ويولنيست اول ارکستر دعوت به کار شدم و با اين ارکستر هم اجراهای مختلفی چه در داخل ايران و چه در خارج از ايران داشتم از جمله در پکن، شانگهای، ژنو و ...
• هيچ وقت موسيقی را به طور جدی در دانشگاه ادامه داديد؟
بله، در ايران در همان ميان به دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد وارد شدم و ليسانس موسيقی گرفتم، سپس مدتی هم در موسسه دانشگاهی رسام هنر جهاد دانشگاهی، ويولن و هارمونی و سولفژ تدريس می کردم تا اينکه در سال ۲۰۰۳ تصميم به ادامه تحصيل گرفتم و به فرانسه آمدم. اکتبر ۲۰۰۳ به پاريس رسيدم و در رشته مديريت هنری در دانشگاه l'Université d'Evry-Val-D'Essonne مشغول به تحصيل شدم و فوق ليسانس و سپس دکترايم را اخذ کردم. تز دکترا را با استاد راهنما فرانک لانگروآ داشتم که ايشان پژمان معمارزاده را به من معرفی کرد که يکی از رهبر ارکستر های معروف در فرانسه می باشد و پژمان خيلی به من کمک کرد، در زمان تحصيل ۴۰۰ ساعت کارآموزی داشتم که به کمک ايشان در دفتر ارکستر گذراندم و همچنين به همراه ارکستر ايشان می نواختم.
از طرف ديگر پژمان يکی از رهبر های ارکستر منتخب نوازنده های دنيا نيز بود، که در طول مدت دو سال به خيلی از شهرهای فرانسه و اروپا رفتيم و اجرا داشتيم.
• در سال ۱۳۸۵ شما به همراه پژمان معمار زاده ارکستر اروپايی را به ايران آورديد و دو اجرا در تاريخ ۷ و ۸ مهرماه در تالار وحدت داشتيد، درباره آن برنامه بيشتر توضيح دهيد؟
بله درواقع با کمک آقای معمارزاده ، برای اولين بار بعد از انقلاب يک ارکستر اروپايی را به ايران برديم و گروه ۴۳ نفره ارکسترلاپره به رهبری ايشان آثار اجرا نشدهای از فليکس مندلسون، روبرت شومان و کاميل سانسونس را در تالار وحدت اجرا نمود. من در اين برنامه هم به عنوان نوازنده ويولن گروه را همراهی می کردم و هم به عنوان مديرهنری کارها و برنامه ريزيها و هماهنگی های لازم را انجام می دادم. اين برنامه با همکاری مرکز موسيقی وزارت ارشاد و حمايت و هماهنگی سفارت ايران در فرانسه و بخش فرهنگی سفارت فرانسه در ايران انجام شد.
يه نظر من نقطه قوت اين کنسرت اجرای کنسرتوسليست از قطعات ساخته شده روبرت شومان توسط گری هوفمان يکی از پنج ويلن سليستهای بزرگ جهان است، گری هوفمان يکی از بزرگترين استادان ويلنسل در جهان است که قبول کرد در اين اجرا با ساز ۴۰۰ ساله خود ارکستر را همراهی کند. فکر میکنم وی يکی از بزرگترين نوازندههای جهان است که پس از انقلاب در ايران در تالار وحدت برنامهای برگزار کنند.
پس از تهران همان برنامه را در برلين، ورشو، دوبلن و پاريس هم اجرا کرديم.
• از چه زمانی کارتان را با ارکستر شهر اورلئان آغاز نموديد ؟
از سال ۲۰۰۴ با ارکستر سمفونيک اورلئان آشنا شدم و از آنجايی که چند پست ويولن خالی داشتند، من هم امتحان دادم و پذيرفته شدم و از همان سال تا امروز به عنوان ويولنيست ثابت اين ارکسترهمکاری می کنم.
• چند هفته پيش ارکستری به نام ارکستر رودکی به رهبری آرش امينی آثار کلاسيک ايرانی را اجرا می کند، اول از همه چطور شد که قدم به وادی رهبری ارکستر گذاشتيد و بعد چگونه به فکر تشکيل يک ارکستر افتاديد ؟
من از قديم علاقه زيادی به رهبری ارکستر داشتم و هميشه در گوشه و کنار کارم در اين زمينه مطالعه می کردم تا اينکه فهميدم که يک معلم آمريکايی به نام آدريان مک دونل در کنسرواتوار شوپن در پاريس پانزدهم هست که نزد ايشان رفتم و امتحان دادم و ايشان هم مرا پذيرفتند و من هم پيش ايشان ادامه دادم. تا اينکه ايده درست کردن يک ارکستر به ذهنم رسيد و اولين چيزی هم که از ذهن من گذشت اين بود که آثار آهنگسازان کلاسيک ايرانی تا به حال در فرانسه اجرا نشده است. درسته که کارهای خوبی با ارکسترهای سنتی ايرانی در اينجا به نمايش درآمده اما جای يک چيزی اينجا خالی بود ، حتی استاد من فرانک لانگروآ کاملا تعجب می کرد که چطور ممکن است يک آهنگساز ايرانی مثل محمدتقی مسعوديه يک موسيقی مدرن می نويسد مثل بارتوک... بعد تازه با ديدن اينها متوجه می شوند که پس ايران کنسرواتوار موسيقی، دانشگاه موسيقی و ارکستر سمفونيک هم دارد، خوب موسيقی سنتی هيچ کدام از اينها را نشان نمی دهد. بعد به اين فکر افتادم که نوازندگان را چطور انتخاب کنم، با يکی از دوستانم کوشيار شاهرودی صحبت کرديم و به اين نتيجه رسيديم تا برنامه بگزاريم که تلاقی موسيقی ايران و فرانسه را نشان دهد، به همين منظور قطعات ايرانی را من انتخاب کردم و کنسرتو فلوت را با توافق همديگر انتخاب کرديم و برای ايجاد يک کنتراست بين اين سادگی و درعين حال شاهکاری ساز نی دربرابر پيچيدگی ساز فلوت، يک کنسرتو از آهنگسازان معاصر فرانسه آندره ژوليبرت انتخاب شد وبعد از آن قطعه نی نوای استاد عليزاده با ساز ساده نی که هيچ کليدی ندارد اجرا می شود. بسيار قطعه موفقی بود و اميدوارم روزی بتوانيم يا حضورخود آقای عليزاده دوباره اين قطعه را در استوديو ضبط کنيم. نوازنده های اين ارکستر درواقع از بين بهترين های ارکستر اورلئان و ارکستر اپرای روآن انتخاب شدند. جا دارد همينجا از دفتر موسيقی وزارت فرهنگ و ارشاد ايران که بسيار کمک کردند و رايزنی فرهنگی ايران و همچنين معاونت هنری شهرداری پاريس که در برگزاری اولين کنسرت ارکستر رودکی کمک بسيار زيادی به من کردند.
• چرا نام رودکی را برای اين ارکستر انتخاب کرديد؟
بسياری از ايرانی ها هم نمی دانند که رودکی غير از اينکه شاعر بزرگی بوده يک موسيقيدان بزرگ هم بوده است، شايد همين نام بهانه ای شود تا هم ايرانی ها و هم فرانسوی ها کنجکاو شوند و نگاهی به پشت بروشورهای ما بيندازند که هميشه سعی خواهيم کرد توضيحی درباره اين شاعر و موسيقيدان ايرانی بدهيم. از طرف ديگر خوشبختانه تلفظ اين نام هم برای فرانسويها مشکل نيست.
• برنامه ها ی آينده ارکستر رودکی چيست؟
ما تصميم داريم که همين شيوه را ادامه بدهيم و اميدواريم که در شهرهای مختلف فرانسه اجرا کنيم ، از مديران چندين فستيوال در اين برنامه دعوت کرده بوديم که يکی از آنها که آمده بود ارکستر را برای يکی از فستيوالهای فرانسوی دعوت کرده است. همينطور در زمان ابتدای اين ايده آقای کامبيز روشن روان در پاريس بودند و از نزديک کار را ديدند و ارکستر را پيشاپيش برای فستيوال فجر نيز دعوت کردند.